loading...
درباره ازدواج
علی اصغر تازیکی بازدید : 26 شنبه 13 اسفند 1390 نظرات (1)

سایت فرهنگی و مذهبی نگار - نگارنده : رامین مهر آیینی
۱-  دوران مدرن با فرانسیس بیکن که به علم نگاه ابزاری داشت آغاز شد و با فلسفه کانت که انکار محترمانه متافیزیک و عالم معنا بود ادامه یافت و با تفکرات پوزیتیویستی امثال آگوست کنت ادامه یافت . دوران مدرن را باید دوران انکار عالم معنا و توجه به عالم ماده دانست .
۲-  نظام سرمایه داری نظام اقتصادی ای بود که از دل نظام فکری امثال کانت و بیکن درآمد و توجه به امور محسوس را سرلوحه کار خود قرار داد و برای این امور محسوس نیز نمادی محسوس تر و ملموس تر ، یعنی پول ، را قرار داد .  نظام سرمایه داری بر مدار اصالت پول و ماده شکل گرفت ، ( ماتریالیسم جز این معنایی ندارد ) هر چند پول تاریخی طولانی دارد اما دنیای مدرن همه چیزش پول است حال آنکه در سنت پول تنها برای رفع حوایج بود ، این را در فرهنگ خود می توان مشاهده کرد که در گذشته همه فکر روزی یعنی خرج روزانه خود بودند در حالیکه انسان مدرن را حتی ماهی و سالی و قرنی نیز سیر نمی کند ،  نظام سرمایه داری برای اینکه تمام اشیا را بتواند به پول برگرداند و ارزش مادی آنها را محاسبه کند همه چیز را به کالا تبدیل کرد ، کالا یعنی چیزی که تنها به چشم خرید و فروش و مصرف بدان نگاه می شود ، حال آن چیز در سنت تنها اشیای مادی بود ولی در نظام سرمایه داری شامل اشیای غیر مادی نیز شد .
۳- یکی از چیزهایی که مشمول تبدیل شدن به کالا شد ، عشق و دوست داشتن بود . این ارزشمندترین سرمایه انسانی نیز به کالا تبدیل شد .در واقع در دنیای مدرن دیگر همچون دنیای سنت کسی در طلب عشق ناب و خالص نیست ، بلکه محبت و عشق چونان کالایی می ماند که هر کس هدفش از آن کسب نفع و سودی بیشتر برای خود و مصرف بیشتر طرف مقابل می باشد .
۴- عشق که در ادبیات و فرهنگ ملت ها همیشه مطلوب بود ، در دوران مدرن در حد روابط صرف جنسی ( سکس ) فروکاسته شد . دیگر کسی ، کسی را به صرف ارزشمندی خودش نمی خواهد. ( شنیدم دختری پسری را بدان جهت که ایرانسل داشت رد کرد و پسری دختری را به دلیل اینکه شغل نداشت و کارمند نبود ) از این رهگذر است که دیگر از عشق های شورانگیزی چون لیلی و مجنون و خسرو شیرین ، بیژن و منیژه ، ویس و رامین ، رومئو و ژولیوت و…  خبری نیست و کار این عاشقان در چشم و دل جوانان امروز بسی ابلهانه می نماید و چه بسا آنها را به قول خودشان ندید بدید برشمارند . امروز انسان مدرن اگر کسی را دوست داشته باشد می خواهد از رهگذرش به منفعتی برسد و هر وقت که چنین شد و چنان کرد و معشوق خود را مصرف کرد ، دیگر آن معشوق برایش تمام می شود و تاریخ مصرفش می گذرد و باید در جستجوی کالای جدید برآید ، دیگر وفاداری و ایثارکردن برای معشوق کاری پوچ می نماید و نشستن به پای عشق کاری در نهایت بلاهت تلقی می شود. امروزه دیگر عشق و عاشق و معشوق وجود ندارد بلکه آنچه وجود دارد سکس و ساکس و مسکوس است .
۵ – البته در فروکاهش عشق به صرف سکس و از میان رفتن عشق های شورانگیز تنها نظام سرمایه داری مقصر نیست بلکه از میان رفتن تقیدات اخلاقی و دینی که ناشی از حذف دین و اخلاق و معنویت از صحنه رسمی جامعه است. در واقع حذف اخلاق و دین موجب شده در محیط های مختلف ، اعم از محیط کار و یا محیط درس و یا هر محیط دیگر ،  زن و مرد و دختر و پسر بی هیچ مانع و مانعی در بین هم بلولند و در نتیجه دیگر هیچکدام از این دو جنس آن شکوه و فره ای که قبلا برای هم داشتند را نداشته باشند . به عبارت دیگر در دوران سنت چون میان دختر و پسر هزار حصر و حجاب وجود داشت این حجاب ها به عطش آتشین افراد به یکدیگر می افزود و آنها را شیفته تر و شوریده سرتر و در عین حال وفادارتر و ایثارگرتر می کرد . اما در دوران مدرن که دیگر آن حجاب ها و حصارها وجود ندارد ، دختر و پسر با کوچک ترین میلی که در خود احساس کنند ، بی هیچ دردسری و بی هیچ مانع و دافعی در خانه ای مجردی ، که روز به روز در حال گسترش است ،  به وصال هم می رسند به طوری که دیگر مجالی برای محک خوردن محبت سره از ناسره و عشق واقعی از دروغین باقی نمی ماند.
در دنیای مدرن دختر و پسر آن قدر هم دیگر را می بینند و آن قدر برای هم تکرار می شوند و آنقدر همدیگر را مصرف می کنند و آنقدر از عشق و عاشقی ، سخن دروغ به هم می گویند  که دیگر سخن به ظاهر عاشقانه شان تاثیری ندارد و به سرعت نیز برای هم تکراری می شوند و دیگر دیده نمی شوند و در نتیجه طبیعی است که جای عشق به فردی واحد را که از ویژگی های عشق های سنتی است به طوری که عشق به معشوق از عشق به جان خود نیز مهم تر می باشد را تنوع طلبی جنسی و میل به سکس و ارتباط جنسی با افراد بیشتر بگیرد . در دوران سنت گفته می شد :
رسم عاشق نیست با یک دو دل دو دلبر داشتن                   یا زجانان یا ز جان باید که دل بر داشتن
اما در دوران مدرن ، یک فرد می تواند با یک دل حتی بیش از ده دلبر هم داشته باشد و البته سرانجام همه آنها را به راحتی وانهد و سراغ دلبران جدید رود . قطعا از عوامل رشد تجرد خود خواسته و نیز افزایش طلاق نیز در همین میل به داشتن دلبرکان مختلف و متنوع و مصرف افراد بیشتر و تنوع طلبی افراطی و اسرافگری جنسی و هرزه دلی ریشه دارد ، به همین دلیل گفتیم که در دنیای مدرن عاشق و معشوق به ساکس و مسکوس تبدیل شده اند . علاوه بر این دنیای مدرن را باید دنیای استیلای زن و زر و ابزار تلقی کرد که دیگر جایی برای عشق های انسانی و الهی در آن وجود نداشته نباشد .
به هر روی نظام سرمایه داری انسان را به حیوانی حسابگر و مصرف جو تبدیل کرده است که اساس برقراری هر رابطه ای برایش مصرف کردن و سکس کردن است . در واقع روابط انسان ها با یکدیگر ” روابط معطوف به سکس و مصرف”  است . و دیگر از ارزش های انسانی و عشق های جاودان و روح افزا خبری نیست و همه اینها در مسلخ مدرنیته و سرمایه داری و به پای ارزش های مادی و دنیوی سر بریده شده اند انسانها با تمام وجودشان تنها به دنبال تنوع طلبی و ریخت و پاش جنسی اند و این سرنوشت محتوم هر امتی است که بخواهد به راه غرب برود.

علی اصغر تازیکی بازدید : 53 شنبه 13 اسفند 1390 نظرات (1)

پایگاه خبری تحلیلی صراط - «با هم، تا بهشت»، عنوان گلچینی از توصیه‌های رهبر معظم انقلاب درباره تشكیل و حفظ خانواده و زندگی زناشویی است كه پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، آن را به مناسبت «روز خانواده» منتشر می‌كند. همچنین، این رهنمودها، در قالب تصویری نیز در اینجا در دسترس قرار دارد.
به لطافت گل
اسلام مرد را قوام و زن را ريحان می‌داند. اين نه جسارت به زن است نه جسارت به مرد. نه ناديده گرفتن حق زن است و نه ناديده گرفتن حق مرد، بلكه، درست ديدن طبيعت آنهاست. ترازوی آنها هم اتفاقاً برابر است، يعنی وقتی جنس لطيف و زيبا و عامل آرامش و آرايش معنی محيط زندگی را در يك كفه می‌گذاريم، و اين جنس مديريت و كاركرد و محل اعتماد و اتكا بودن و تكيه‌گاه بودن برای زن را هم دركفه ديگر ترازو می‌گذاريم، اين دو كفه با هم برابر می‌شود. نه آن بر اين ترجيح دارد و نه اين بر آن.
مراسم ازدواج، پله‌ی اول ساده‌زیستی
در همه امور زندگيتان سادگی را رعايت كنيد. اولش هم از همين مراسم ازدواج است،‌ از اين جا شروع می‌شود. اگر ساده برگزار كرديد، قدم بعدی‌اش هم می شود ساده و الا شما كه رفتيد آن مجلس كذايی مثل اعيان و اشرافهای زمان طاغوت را درست كرديد، بعد ديگر نمی‌توانيد برويد تو خانه كوچكی مثلاً‌ با وسايل مختصری زندگی كنيد. اين جور نمی‌شود. ديگر چون خراب شده و از دست رفته است. از اول، زندگی را پايه‌اش را براساس سادگی و ساده‌زيستی بگذاريد تا زندگی بر خودتان، بر كسانتان و بر مردم جامعه ان‌شاءالله آسان شود.
فرق مهریه و دادوستد مادی
اينكه می‌بينيد ما گفتيم 14 سكه بيشتر را عقد نمی‌كنيم،‌ نه برای اين است كه چهارده سكه بيشتر اشكالی در ازدواج ايجاد می‌كند. خير. چهارده هزار سكه هم باشد، ازدواج اشكالی ندارد. فرقی ندارد. اين برای اين است كه آن جنبه معنوی ازدواج، غلبه پيدا كند بر جنبه مادی مثل يك تجارت و معامله نباشد. داد و ستد مادی نباشد. اگر تشريفات را كم كرديم، جنبه معنوی تقويت خواهد شد.
مهریه‌ی سنگین، سنت جاهلان است
من از مردم سراسر كشور خواهش می‌كنم كه آن قدر مهريه‌ها را زياد نكنند. اين سنت جاهلی است. اين كاری است كه خدا و رسول (ص) در اين زمان بخصوص، از آن راضی نيستند. نمی‌گوييم حرام است. نمی‌گوييم ازدواج باطل است. اما خلاف سند پيامبر (ص) و اولاد ايشان و ائمه هدی (ع) و بزرگان اسلام است. خلاف روش اينهاست و به خصوص در زمان ما كه كشور احتياج دارد به اين همه كارهای صحيح‌، آسان شود،‌هيچ مصلحت نيست كه بعضی ازدواجها را اين طور مشكل كنند.
راه را برای زوج‌های بعدی باز كنید
متأسفانه اين پرداختن به تشريفات، ازدواج و مهريه‌های گران و جهيزيه‌های سنگين و مجالس آنچنانی خيلی اخلاقها را فاسد كرده است! شما دخترها و پسرها كه عروس و داماد می شويد، پيشقدم شويد. بگوييد ما اين جوری نمی‌خواهيم، به اين زيادی نمی‌خواهيم. وقتی جامعه مشكل دارد وقتی در جامعه فقير هست بايد انسان ملاحظه كند.
ازدواج مانع كارتان نشود
جوانانی كه مشغول كاری در راه خدا هستند، با گرفتن همسر، با ازدواج،‌ نبايد كارشان را متوقف كنند.
معنی همكاری زن و مرد چیست؟
مراد از همكاری، همكاری روحی است. اينكه زن ضرورتهای مرد را درك كند، فشار اخلاقی روی او وارد نياورد، كاری نكند كه او در امر زندگی مستأصل شود و خدای نكرده به راه‌های نادرست متوسل بشود. او را به ايستادگی و مقاومت در ميدانهای زندگی تشويق كند و تحريص نمايد. اگر چنانچه كار او مستلزم اين است كه يك مقداری به وضع خانوادگی مثلاً رسيدگی كافی نداشته باشد، اين را به رخ او نكشد. از طرف مرد هم وظيفه است كه ضرورتهای زن را درك كند، احساسات او را بفهمد و نسبت به حال او غافل نباشد.
دوران مجردی تمام شد
اين طور نباشد كه مرد چون در دوران مجردی، ساعت ده شب می‌آمده خانه پدر و مادرش، حالا هم كه زن گرفته اين طور ادامه بدهد، نه! حالا بايد ملاحظه همسرش را بكند.
پدر و مادرِ عروس و داماد وظیفه دارند كه...
پدر و مادرها بايد سعی كنند محبت زن و شوهرها را – اين بچه‌هاشان را – جوانهايی را كه ازدواج می‌كنند – تأمين كنند. گاهی ممكن است يك دلخوريهايی پيش بيايد، پدر و مادرها كه تجربه‌دارتر هستند، بزرگتر هستند، عاقل‌تر هستند، نگذارند كه اين دلخوريها به دلسردی زن و شوهر جوان از هم متنهی شود.
«بروید با هم بسازید»
از هر چيزی كه محيط خانواده را متشنج و دچار افسردگی و هيجانهای بی‌مورد نمايد، اجتناب كنيد. هم زن و هم مرد بنا را بر سازش و همزيستی و همراهی بگذارند. آنچه در خانواده خيرات وجود دارد، مال زن و شوهر است و در نهايت مال فرزندان است، مال يك طرف نيست. اگر خدای ناكرده در محيط خانواده بی‌محبتی و عدم اطمينان و صميمت باشد، رنج مال هر دو طرف است.
دل‌آرامش باشید
زن مسلمان بايد در محيط خانه، دل‌آرام شوهر و فرزندانش باشد؛ مايه‌ى آرامش زندگى و آسايش محيط خانواده باشد؛ در دامن پرمهر و پرعطوفت و با سخنان پرنكته و مهرآميزش، فرزندان سالمى را از لحاظ روانى تربيت كند؛ انسانهاى بى‌عقده، انسانهاى خوش روحيه، انسانهاى سالم از لحاظ روحى و اعصاب، در دامان او پرورش پيدا كنند و مردان و زنان و شخصيتهاى جامعه را به‌وجود آورد.
آبروداری‌های خیالی
در مصارف گوناگون شخصى و خانوادگى، اسراف فردى صورت ميگيرد. تجمل‌گرائى‌ها، چشم و هم‌چشمى‌ها، هوسرانى افراد خانواده، مرد خانواده، زن خانواده، جوان خانواده، چيزهاى غير لازم خريدن؛ اينها از موارد اسراف است. وسائل تجملات، وسائل آرايش، مبلمان خانه، تزئينات داخل خانه؛ اينها چيزهائى است كه ما براى آنها پول صرف ميكنيم. پولى كه ميتواند در توليد مصرف شود، سرمايه‌گذارى شود، كشور را پيش ببرد، به فقرا كمك كند، ثروت عمومى كشور را زياد كند.

علی اصغر تازیکی بازدید : 24 شنبه 13 اسفند 1390 نظرات (1)

پایگاه خبری تحلیلی پارسینه - گاهی اوقات زن و شوهرهایی را می بینیم که هیچ تناسبی با هم ندارند، مشکلات زیادی در زندگی مشترک شان دارند و به نظر می رسد از همان اول، ازدواج شان نادرست بوده است.
در این مواقع با خودمان می گوییم چطور آنها همدیگر را انتخاب کرده اند؟ مگر از همان اول متوجه نبودند که تا این حد با هم اختلاف دارند؟ شاید فکر کنید که آنها در زمان انتخاب، آگاهی و منطق درستی نداشته اند، یا اساسا آدم های عجیب و غریبی هستند که توانسته اند دست به چنین انتخابی بزنند! اما بیشتر مواقع این طور نیست!
مساله این است که در خیلی از موارد، افراد در هنگام انتخاب همسر در شرایطی قرار می گیرند که نمی توانند فکر کنند و درست انتخاب کنند. باورتان نمی شود؟ در اینجا می خواهیم شما را با ۱۰ وضعیت خطرناک برای انتخاب همسر آشنا کنیم که اگر خود شما هم در چنین شرایطی قرار بگیرید ممکن است ندانسته مرتکب همان اشتباهات آشکار شوید.
۱ – زیبایی خیره کننده
شما دختر زیبایی هستید و هم خودتان و هم اطرافیانتان انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد؛ شما پسر خوش تیپ و خوش هیکلی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ شما به تازگی با فردی آشنا شده اید که بسیار زیباست و واقعا شما را مجذوب خودش کرده است؛ همین جا بایستید: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!
شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیشتر از حد معقول باشد، دردسرهایمان هم شروع می شود. بهتر است قبل از اینکه کسی را برای خودتان انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید: با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی هست که برایتان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می دانستید.
۲ – پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه
می گویند لازم نیست خانم ها نصف عمرشان را درس بخوانند و زحمت بکشند تا بشوند خانم دکتر، همین که همسر یک دکتر شوند، همه آنها را «خانم دکتر» صدا می زنند!
موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم – شما در داخل خانه دیگر «خانم دکتر» نخواهید بود!
اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون شغل و موقعیت خاصش تصور کنید: آیا اگر چنین موقعیتی را نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟
۳ – شیفتگی و عشق بی اندازه
مسلما عشق یکی از لازمه های ازدواج است، اما قطعا برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی عشق ازدواج می کنید، منتظر باشید که روزی فقط به خاطر نفرت از هم جدا شوید!
یکی از خطرناک ترین شرایط انتخاب همسر زمانی برای شما پیش می آید که «عاشق» می شوید. در این حالت شما آن قدر تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی توانید درست ببینید و درست تصمیم بگیرید. قبول این مساله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است. مغز در حالت هیجان زدگی نمی تواند به طور طبیعی فعالیت کند. بنابراین ما به جز خوبی چیزی نمی بینیم.
اگر نخواهیم از اصطلاح «عشق کور» در این مورد استفاده کنیم، می توانیم بگوییم مغز عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می بیند و از پشت این عینک هم همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده می شود مگر بد است؟ نه. فقط مشکل اینجاست که ما نمی توانیم همیشه با این عینک به دنیا نگاه کنیم چه بخواهیم چه نخواهیم این شیفتگی و این هیجانات دیر یا زود فروکش می کند.
اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا این تب در شما فروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درمورد زندگی آینده تان تصمیم گیری کنید.
۴ – احساس تنهایی شدید
تنهایی های دوران مجردی گاهی برایمان تحمل ناپذیر می شود. وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می شوند اما ما به دلیل مجرد بودن نمی توانیم در جمع شان باشیم. وقتی با جمعی از بچه های فامیل به مسافرت می رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما. وقتی همکارانمان آخر وقت در حالی به خانه شان برمی گردند که همسرشان با یک غذای گرم در انتظارشان است اما ما به خانه ای می رویم که در و دیوار منتظرمان است و…، ته دلمان به این فکر می کنیم که چرا من باید این قدر تنها باشم؟ و درست همین جاست که زنگ های خطر به صدا درمی آید.
تنهایی مفرط ساده تر از آنچه فکرش را بکنید می تواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. وقتی در تنهایی به حال خودتان تاسف می خورید، کسی پیدایش می شود که می تواند شما را از دست این غول تنهایی و این همه غم و غصه نجات دهد و ادامه داستان!
افراد تنها به راحتی می توانند تنهایی شان را با دوستان و آشنایان تا حدی برطرف کنند و به فکر حل این مساله از طریق ازدواج نباشند. بعد از اینکه از عمق تنهایی ما کاسته شد، می توانیم تصمیمات بهتری برای خودمان بگیریم.
۵ – عجله
«برای من دیگر دارد خیلی دیر می شود.» آیا چنین ندایی را از دوستان می شنوید؟
شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فامیل در طیف سنی خودتان هستید، همه دوستانتان ازدواج کرده اند. چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببینند. شما خواهر بزرگ تر هستید و ازدواج خواهر کوچکترتان در گرو ازدواج شماست و آخرین آرزوی مادر و پدرتان برای خوشبختی شما این است که شما را در لباس دامادی / عروسی ببینند. یا اصلا سن شما بالا رفته و احساس می کنید برای ازدواجتان دیر شده است. هیچ کدام از این موارد مشکل خاصی به شمار نمی رود؛ به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند.
در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردنمان چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود. پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید. یک راه حل ساده: به همه کسانی که احساس می کنید از سوی آنها تحت فشار هستید – ازجمله ندای درون خودتان – بگویید که اصلا قصد ازدواج ندارید!
۶ – سن پایین
شاید خیلی ها طرفدار ازدواج در سن پایین باشند، اما شما اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید.
این که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است را نمی شود تعیین کرد، این مساله در فرهنگ ها و در افراد مختلف تفاوت زیادی دارد. اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند به طور کلی در جامعه شهری فعلی سنین زیر ۲۰ سال می تواند برای ازدواج پرخطر باشد. ازدواج سالم نیاز به بلوغ های چندگانه دارد که بسیاری از آنها در سنین پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت هایشان تغییرات زیادی پیدا می کند. ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقلمان چیره است.
درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند: ایا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟ آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزیده و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟
۷ – شناخت ناقص
دو سال است که با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است. بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر ۲۰ سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است! وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش و همچنین با جسم او ازدواج کرده ایم؛ در مثال بالا شما فقط بُعد «کافی شاپ» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» فرد را شناخته اید، یا با شخصیت مجازی او (که معمولا بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شده اید و این هرگز شناخت کافی برای یک ازدواج خوب به حساب نمی آید
احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی صورت نگیرد بسیار بالاست. ما زمانی می توانیم به شناخت کامل تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیت های مختلف رو به رو شده باشیم.
۸ – بحران روحی
در رابطه ای شکست خورده اید، هنوز یک ماه از اتمام رابطه قبلی تان نگذشته، هنوز زخم هایی که از ارتباط ناموفق قبلی خورده اید خوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگی تان برنگشته اید: حال شما و نیاز شما به یک همدم را درک می کنم، اما الان اصلا فرصت مناسبی برای تصمیم گیری در مورد ازدواج نیست.
بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود: ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مساله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد. در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کنیم. این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.
۹ – سرخوشی و هیجان
در عروسی دخترخاله تان که خیلی به شما خوش گذشته با کسی آشنا شده یاد که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهایتان به دنبالش بودید. احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می کنید شادی وصف ناپذیری را در خود احساس می کنید. احساس خوبی است! اما اگر هنوز رابطه تان جدی نشده، دست نگه دارید. چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفته اید!
هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب غلط قرار می دهد. اسم این حالت را «جوزدگی» می گذارم. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می شویم و کارهایی می کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما خوش می گذرد، عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادی است و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می افتد. اشتباه بزرگی است که بخواهیم به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم.
در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و مجددا درمورد این شخص فکر کنیم. در اکثر موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.
۱۰ – چشم و هم چشمی
متاسفانه چشم و هم چشمی نیز چشم ما را به روی بسیاری از واقعیات می بندد و امکان درست دیدن را از ما می گیرد. اگر احساس می کنید در شرایطی هستید که میل به کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجتان دارید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.
از کجا می فهمیم که تصمیم گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟ از اینجا که مدام در حال مقایسه کردن مورد خودتان با مورد ازدواج کسی هستید که حسادت شما را برانگیخته و این خیال رهایتان نمی کند که ازدواج شما با این شخص چطور می تواند حال او را بگیرد و دل شما را خنک کند!
چشم و هم چشمی به طور خاص درمورد افرادی دیده می شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آنها مجددا ازدواج کرده است. در چنین شرایطی میل شدید به جبران کردن و کم نیاوردن در ما پدید می آید که ضریب خطا در انتخاب را تا حد زیادی بالا می برد. توصیه می شود برای این جبران و رو کم کنی، راه های دیگری به جز ازدواج را درپیش بگیرید!

علی اصغر تازیکی بازدید : 29 شنبه 13 اسفند 1390 نظرات (0)

وب سایت شخصی حجة الاسلام شهاب مرادی -  یک بار؛ توصیه ها و هشدارهای "انتخاب همسر" را که پراکنده در جلسات پرسش و پاسخ بیان کرده ام را با هم مرور کنیم:
دختر خانم ها؛  آقا پسرها؛
1. به قصد اصلاح، درمان و یا هدایت با کسی ازدواج نکنید! و فراموش نکنید ازدواج درمانگاه نیست!
چشمتان را خوب باز کنید ببینید آیا با همین خواستگارتان بدون هیچ تغییر و اصلاحی در رفتارش، عقایدش، وضع علمی و مالی‌اش می توانید زندگی کنید یا نه؟
و بر مبنای همین الان، کاملا واقع بینانه ، تصمیم بگیرید.
2. از سر ترحم ، کمک و دستگیری با کسی ازدواج نکنید!
3. از سر طمع، تفاخر و پُز دادن و مشهور شدن، با کسی ازدواج نکنید!
4. برای انتقام(از دیگری)، تسویه حساب، حالگیری و یا رقابت و کِنف کردن دیگری با کسی ازدواج نکنید!
(متاسفانه زمینه بروز این جنس رفتارهای کودکانه کم نیست)
5.از سر عجز، فرار و یا با تئوری "از این ستون تا اون ستون فرجی است" ازدواج نکنید!
(بلکه ابتدا با تدبیر و اعتماد به نفس مشکلتان را برطرف کنید.)
6. در امر ازدواج استخاره نکنید!
خوب است به خانواده ی مقابل هم در ابتدا این را تذکر دهید. »»» استخاره
7. برای تکمیل تیم یا گروه عروس ها یا دامادهای فامیل با کسی ازدواج نکنید!
(این به فلانی و فلانی میاد... هم تیپ و...)

... در ادامه ؛ توصیه ها و هشدارهای "انتخاب همسر" را که پراکنده در جلسات پرسش و پاسخ بیان کرده ام را با هم مرور کنیم:
دخترخانم ها و آقا پسرهای مجرد بهتر است که:
1. قبل از انتخاب همسر، خودخواه باشید. (بعد از ازدواج فداکار)
2. قبل از انتخاب همسر، نسبت به همسر آینده، بد بین و سخت گیر باشید. (بعد از ازدواج خوش بین و آسان گیر)
3. از ازدواج با افراد خرافاتی و دارای عقاید عجیب غریب خودداری کنید.
4. معمولا علاقمندی های یک طرفه ی دختر خانم ها، بی ثمر است و از عوامل اساسی و موثر در کاهش تدریجی شانس ازدواج آنان به شمار می رود.
5. به علاقمندی های پسرها ی زیر 20 سال اعتماد نکنید.
6. پسرها عجله نکنند و قبل از فراهم شدن مقدمات ازدواج؛ شغل و سربازی(و نه ثروت! که ثروت اصلی اعتماد به نفس و توکل است)، به ازدواج فكر نكنند و برای انتخاب همسر هیچ اقدامی نكنند.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 2
  • بازدید کلی : 338